ترجیح می دهم در خیابان با کفش هایم راه بروم و به خدا فکر کنم نه اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم!!!
دکتر شریعتی
پرسش این نیست که آیا بعد از مرگ حیاتی وجود دارد یا نه پرسش حقیقی این است که آیا پیش از مرگ تو زنده ای یا نه ؟
دکتر شریعتی
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند ،غافلیم.
شاید این است دلیل تنهاییمان...!
دکتر شریعتی
دکتر شریعتی
دکتر شریعتی
معشوق من چنان لطیف است ،
که خود را به "بودن" نیالوده است؛
که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد ،
نه معشوق من بود.
دکتر شریعتی
اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید
ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر عشق ارتفاع داشت
من زمین را زیر پای خود داشتم
و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی
آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی
اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد
اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد
و تمام محتوای سفره سهم همه بود
و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد
اگر خواب حقیقت داشت
همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بودم
اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثار او کند
اگر مرگ نبود زندگی بی ارزشترین کالا بود, زیبایی نبود, خوبی هم شاید
اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می گریستیم؟
کدام لحظه ناب را اندیشه می کردیم؟
چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بیگمان پیش تر از اینها مرده بودیم, اگر عشق نبود
اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
و من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلند تو را نوازش می کردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه می داشتی و
ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم
دکتر شریعتی
به من بگو : نگو
نمی گویم
اما نگو ،نفهم
چون نمی توانم نفهمم
من ،می فهمم !
دکتر شریعتی