دست من در رنگ های فطری بودن شناور شد
پرتقالی پوست می کندم
شهر در آیینه پیدا بود
دوستان من کجا هستند
روزهاشان پرتقالی باد
سهراب سپهری
دوستی را باید از کویر آموخت که به عشق خورشید از دریا بودن گذشت
خداوند سند آسمان را به نام کسانی می زند که در زمین خانه ندارند!
جوهره ی آفرینش مفرد است. و این جوهره ،عشق نام دارد. عشق نیروییست که ما را بار دیگر به یکدیگر می پیوندد تا تجربه ای را که در زندگی های متعدد و در مکان های متعدد جهان پراکنده شده است ،بار دیگر متراکم کند . عشق یگانه پل میان جهان نامرئی و جهان مرئی است که همه ی آدمیان آن را می شناسند. یگانه زبان مؤثر برای درس هایی است که کیهان هر روز به آدمیان می آموزد.
پائولو کوئلیو